هدف، بخش مهم هر کاری است و احساس انگیزه، تمرکز و مهم بودن کار را فراهم می کند. با تعیین هدف، برنامه و مسیر خود را برای آینده متصور میشویم.
آدمها سه دستهاند:
- آنهایی که هر روز کلی برای خودشان هدف انتخاب میکنند، ولی به آنها نمیرسند
- آنهایی که اصلاً نمیتوانند هدف انتخاب کنند
- آنهایی که کلاً هدفمند زندگی میکنند
این مقاله ما مختص دستۀ اول و دوم است (هرچند خوشحال میشویم از پند و اندرزهای دسته سوم هم استفاده کنیم)!
اگر نمیدانید که چطور هدف گذاری کنید یا چطور به هدفی که دارید ، برسید ، جای درستی آمدهاید؛ این مقاله قرار است به شما کمک کند تا با یک تکنیک ساده به نام هدف گذاری SMART راه درست انتخاب هدف و رسیدن به آن را یاد بگیرید.
اگر موافق باشید، با جواب دادن به یک سوال مهم کارمان را شروع کنیم.
چرا به هدف هایمان نمیرسیم؟
زندگی همه ما پر است از چنین هدفهای ریز و درشتی که خیلی وقتها در حد یک آرزو باقی میمانند! تا حالا با خودتان گفتهاید که "چرا به هدفهایم نمیرسم؟" یا "چرا بقیه میتوانند و من نه؟!"
این سوالی است که خیلی از ما در زندگی از خودمان پرسیدهایم؛ بدون آنکه بدانیم بعضی وقت ها مشکل از برنامهریزی و مسیر رسیدن به هدف نیست. گاهی مشکل در تعریف خود هدف است!
هدف چیست؟
تمام محتوای این مقاله، تعریف هدف را مشخص میکند. اما اگر بخواهیم برای شروع به یک تعریف کلی برسیم ، میرسیم به این تعریف:
«هدف در واقع یک آرزو، خواسته یا نتیجه دلخواه است که شما در آینده میخواهید به آن برسید و برای به دست آوردن آن نیاز به برنامهها و اقدامات خاصی دارید».
یک هدف ممکن است کلی باشد یا جزئی. بلندمدت باشد یا کوتاهمدت. مثلاً هدف کلی، معروف شدن برندمان باشد که برای 3 سال آینده تعیین شده و هدف جزئی، افزایش 10 درصدی ترافیک سایت که برای 3 ماه آینده مدنظر است.
اما از کجا بفهمیم که کدام هدف درست است؟ چرا گاهی در اول راه هدفمان برایمان بسیار مهم است و با انگیزه شروع میکنیم ولی در ادامه ناامید ویا دل زده میشویم؟ چگونه هدف گذاری کنیم که نتیجه خوبی داشته باشد؟
هدف گذاری اسمارت قرار است جواب این سوالات را بدهد.
هدف گذاری SMART چیست و از کجا آمد؟
در اواخر قرن 19، فیلسوف آمریکایی به نام آلبرت هابارد متوجه شد که بسیاری از مردم هر چه برای رسیدن به خواستههایشان تلاش میکنند، شکست می خورند. این موضوع به خاطر این نبود که آنها باهوش نبودند یا تنبلی میکردند. هابارت فهمیده بود که مشکل افراد عدم تمرکز روی اهدافشان. در واقع، مردم به یک روشی نیاز داشتند که بتوانند خواستههایشان و نیازهایشان را پلهپله مشخص کنند تا انرژیشان را برای چیزهای پراکنده هدر ندهند.
بالاخره در اواخر قرن بیستم، این روش توسط جورج تی دوران (George T. Doran) معرفی شد.
آقای دوران مشاور در حوزه مدیریت و مدیر یک شرکت در واشنگتن بود. او در نوامبر 1981 مقالهای منتشر کرد با عنوان «یک راه هوشمند برای نوشتن اهداف مدیریتی وجود دارد» . این مقاله همان هدفگذاری SMART را که نگاه جدیدی به روش انتخاب اهداف داشت، معرفی کرد.
هدف بر اساس مدل SMART باید:
- خاص (Specific) : کاملاً مشخص، واضح و بدون ابهام باشد.
- قابل اندازه گیری (Measurable): معیارهای مشخصی برای اندازه گیری پیشرفت و رسیدن به آن وجود داشته باشد.
- قابل دستیابی (Attainable) : دستیابی به آن غیرممکن نباشد.
- واقع بینانه (Relevant) : دستیافتنی، واقعبینانه و در راستای اهداف زندگی باشد.
- به موقع (Time-Bound): با یک جدول زمانی کاملاً مشخص، از جمله تاریخ شروع و تاریخ پایان تعریف شود.
مشخص بودن (Specific)
اولین ویژگی هدف اسمارت به ما میگوید که هدف باید واضح، مشخص و دقیق باشد. یعنی شما باید دقیقاً بدانید چه چیزی میخواهید؟ به کلمه «دقیقاً» دقت کنید چون هدف شما باید دقیق و با جزئیات تبیین شود.
برای این کار کافیست چند سوال ساده از خودتان بپرسید:
- دقیقاً به چه چیزی میخواهم برسم؟
- چگونه و با چه روشی این کار انجام میشود؟
- آیا در جای خاصی باید انجام دهم؟
- چه کسی میتواند به من کمک کند؟
وقتی هدف این قدر مشخص باشد، ذهن شما از آشفتگی نجات پیدا میکند و راحتتر میتوانید برای هدفتان برنامهریزی کنید.
پس اگر بخواهیم همان مثال اولیه «افزایش بازدید پیج اینستاگرام» را با سوالات بالا دقیقتر کنیم، به صورت زیر بیان میشود:
شما میخواهید با محتوای خوب و تبلیغات، بازدیدکنندههای پیج تان را به 10000 نفر برسانید. پس احتمالاً شما به یک مشاور در زمینه بازاریابی دیجیتال نیاز دارید. و در نهایت ممکن است تصمیم بگیرید که مکان خاصی مثل اینستا یا گوگل را برای تبلیغات خود انتخاب کنید.
بنابراین وقتی هدف مشخص است به راحتی آب خوردن میتوان برای آن برنامه ریخت.
قابل اندازهگیری (Measurable)
یک هدف SMART باید معیارهایی برای اندازه گیری پیشرفت داشته باشد. اگر هیچ معیاری وجود نداشته باشد، نمی توان میزان پیشرفت را تعیین کرد. برای اینکه یک هدف قابل اندازه گیری باشد،
از خودت بپرس:
- چقدر (کمی/کیفی)؟
- من از کجا بفهمم به هدفم رسیده ام؟
- شاخص پیشرفت من چیست؟
برای مثال، با توجه به هدف خاص بالا: من می خواهم در محله ی خود عضویت، در باشگاه بدنسازی را به دست آورم و چهار روز در هفته ورزش کنم تا سالم تر باشم. هدف من هر هفته از کم کردن دو کیلو از وزن خود است.
قابل دست یابی (Achievable or Attainable)
اگر خواسته شما قابل دستیابی نباشد، احتمال شکست افزایش پیدا میکند.
این به این معنی نیست که نمیتوانید هدفهای بزرگ یا چیزهایی که در نظر دیگران غیر ممکن میآید برای خودتان مشخص کنید! اتفاقاً میتوانید بلند پرواز باشید ولی ابتدا باید به طور واقعگرایانه ببینید که این خواسته شما به چه منابعی نیاز دارد، چه امکاناتی میخواهد و چه توانمندیها و قابلیت هایی را باید در خودتان ایجاد کنید.
واقع بینانه(Realistic)
یک هدف هوشمندانه، باید واقع بینانه باشد زیرا در واقعیت، با توجه به منابع و زمان موجود می توان به هدف دست یافت.
از خودت بپرس:
- آیا هدف واقع بینانه و در دسترس است؟
- آیا با توجه به زمان و منابع، هدف قابل دستیابی است؟
- آیا می توان برای رسیدن به هدف متعهد شد؟
زماندار (Time-based or Time bounded)
قانونی هست که میگوید کارها به اندازه زمانی که دارید کش پیدا میکنند! علاوه بر این اگر میخواهید دچار امروز-فردا کردن نشوید حتما برایکارهایتان دِد-لاین یا ضربالاجل بگذارید.
شاید برایتان سوال پیش بیاید که برای هر کار چقدر زمان بگذارم؟ زمانی که مشخص میکنید باید زمان معقولی باشد. نه خیلی باز برنامهریزی کنید که کاراییتان کم شود (چون وقت طلاست!)، نه خیلی فشرده که اگر هر کار کوچکی در این میان پیش بیاید مجبور شوید کارتان را عقب بیندازید و بدقولی کنید.
- من میخواهم سایتم 1000 نفر بازدیدکننده داشته باشد
- من میخواهم سایتم تا آخر این ماه 1000 نفر بازدیدکننده داشته باشد
در حالت دوم من یک زمان مشخص دارم؛ پس اگر میخواهم تبلیغات کنم، مطلب خوب بزنم یا خدماتم را بیشتر کنم، باید در این بازه زمانی انجام دهم.
اهمیت هدف گذاری دقیق
به طور غالب، افراد یا مشاغل با تعیین اهداف کلی و غیر واقعی مانند "من می خواهم بهترین در X باشم" خود را برای شکست آماده می کنند. این هدف مبهم و هیچ گونه جهت گیری ندارد.
مدل SMART شما را با تعیین اهداف مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، واقع بینانه و به موقع برای موفقیت آماده می کند. روش SMART به شما جهت می دهد و کمک می کند تا به صورت سازمان یافته به اهداف خود برسید.
از تغییر دادن هدفتان نترسید
و در پایان فراموش نکنید که هدف SMART هم مانند هر چیز دیگری در دنیا تغییر میکند! پس هر چند وقت یکبار هدفتان را باز بینی کنید. هر چه به پیش میروید از تجربههای خودتان و از تجربه دیگران یاد بگیرید و جاهایی که لازم است هدفتان را اصلاح کنید. هم خواستههای آدم و هم شرایط اطراف تغییر میکند. ممکن است چیزی که 3 سال پیش هدفتان بوده دیگر به کارتان نیاید. با این کار شما دو عمل ارزیابی و بازبینی را انجام میدهید که به SMART اضافه شده بود.